آدمای ساده....
توی ماشین توی مترو، تو اتاقم، تو خیالم
توی جاده،تو خیابون، سرکارم ،پشت فرمون
به تو فکر میکنمو به تو فکر می کنمو
به تو فکر میکنمو به تو فکر می کنمو
وقتی چشمات باز بازن ،یا که چشمات خواب خوابن
وقتی گرمه ، وقتی سرده، وقتی دنیام پر درده
وقتی قلبم زیر پاته، یا که بارون تو چشاته
وقتی تلخی، وقتی زهری، وقتی با من میگی قهری
به تو فکر میکنمو به تو فکر می کنمو
به تو فکر میکنمو به تو فکر می کنمو
خود اخمی، بعضی وقتام خود زخمی
من ببازم یا نبام...هرچی شد دوباره بازم
به تو فکر میکنمو به تو فکر می کنمو
به تو فکر میکنمو به تو فکر می کنمو....********
وقتی به جایی رسیدی که حتی کسی نباشه که بخوای بهش فکر کنی! یعنی آخر تنهایی
یعنی آخر دنیا! یعنی مردی و خودت بی خبری
یه آدم که زندگیش شده تکرار یه سری مکرراتی که اگه اونام حذف بشه دیگه حتی دلیلی واسه زنده بودن وجود نداره :|
*****آهنگ مترو محسن چاووشی
تو که میگفتی اصلنم حساسیتت بد نیست!
پس چرا جا زدی؟!
خوب البته خوشحالم این تصمیمو گرفتی...
چون کم کم داشتم هوایی میشدم . خرم دیگه!
کلن از کار کردن روی خودم برای بیخیال شدن در این موارد، نتیجه خوبی معمولا نگرفتم!
خوشحالم که بازم شد جلوی احساسمو بگیرم!
و مرسی که مثل خیلی آدمای دیگه بی خبر نرفتی... همین خبر کوچولو هم جای تشکر داره
تو هم فرار کردی ازم! مثل همه اون آدمای گذشته
کلن من یه چیزی دارم که همه رو فراری میدم! چیه ؟نمیدونم :|
شاید به قول ... زیادی خوبم! و عجیبه که حتی یه ذره هم خورده شیشه تو وجودم نیست!
اینروزا نمیدونم به آدمایی مث من میگن ساده! یا عجیب یا ... به هر حال من اینم اگه میشد خودمو عوض کنم خیلی قبلتر واسه کسی که منو به خاطر همین صداقتم کنار گذاشت عوض میشدم...پس باید این شرایطو قبول کنم:|
وقتی یکی یکی بت هایی که ساختی میشکنه
وقتی کم کم آدمای مهم زندگیت ،پشتتو خالی می کنن
جاهایی که جای امن و آروم بوده میشه محل عذاب
دوستایی که عزیز بودن میشن غریبه یا حتی دشمن!
فقط چند دقیقه فاصله بود بین این که بگم اومدن به .... یکی از بهترین اتفاقات زندگیم بوده و شنیدن حرفایی که همه چیزو زیرو کرد...
شاید بعضی وقتا این تلنگرا بد نباشه
ولی کلن باید یاد بگیرم به هیچی تکیه نکنم:|
دنیایی که نزدیکترین دوستت فقط میتونه تا چند دقیقه دیگه تبدیل بشه به دشمنت!
که همه چیو فراموش کنه همه دوستی ها، لطف ها، محبت ها...
که دلخوشی های تو باعث ناراحتی بقیه باشه!!!!!
که ...
میشه توش به زندگی ادامه داد؟؟؟!!!
با دلخوشی ادامه داد؟!
تا وقتی شادی و دوست داری و عشق می دهی
دیده میشوی
دوست داشته می شوی
شنیده می شوی
امان از ساعتی که جایت پر شده باشد
دیگر نه محبتت برایشان رنگ سابق را دارد
نه لحن صدایت حتی آن حس قدیم را می دهد
تو می شکنی
آرام و بی صدا
و دیگر هیچ چیز مثل گذشته نخواهد شد
بی مهری هایت همان یک ذره رابطه را هم زیر سوال می برد
آنوقت یا باید غرورت را زیر پا بگذاری و تو به جنگ بازی فراموش شدن بروی
یا آرام و با لبخندی ملیح پاسخ دهی خداحافظ!
و راهت را بکشی و بروی سر وقت همان کوچه تنهایی
چمباتمه بزنی روی تخت و اشکهای سرازیر شده از چشمهایت را پاک کنی و آه بکشی
این قصه سالهاست با بازیگران مختلف تکرار می شود...
مگـــــــــ ه میـــ شه یــه قنـــــــــــــــــــــاری
شنیدن حرف کسی که واسه نگه داشتن عشقش چه کارایی میکنه !
بهم خیلی چیزا را یاد میده و یادآوری میکنه...
پس دوست داشتن اینجوریه..!!!! :بغض
حالا می فهمم عشق چطور میتونه درکت از مسائل را طوری عوض کنه که دوست نداشتنارم دوست داشتن تعبیر کنی :)
این تعریف لفظ حماقت بود با یه تعبیر مودبانه
نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند !
کسانی هستند که هرگز تکرار نمی شوند ....
و حرفهایی که معنیشان را خیلی دیر می فهمیم ... !!!