۱۰-

یاد چهره شاد و خندونت گوشه سمت راست بالای اون صفحه....

تو خوشحالی یا اون فقط ی عکسه؟...

باز هم دلتنگی...

دلتنگتر از همیشه 

اشک های تکراری ...

دلتنگی های تکراری  

واسه کسی که انگار هیچوقت دلتنگ نبوده  

که حالا آغوشش روی کسی دیگه بازه ....

حقیقت داره یا خوابه...

حقیقت داره یا خوابه که دستات توی دستاشه

محـــاله اون نمی تونه، مثه من عاشقت باشه 

بــاهاش خوشبخت و آرومی، سرت... رو شونه ی اونه

یه روزی مال من بودی... ولی اینو نمیدونه 

نمیدونه که دست تو، تو دستای منم بوده

بـــهش بگو که آغـــوشت ....یه وقت جـای مــنم بوده 

بگو چی بین ما بوده، سر عشقت چی آوردی؟

اونم حرفاتو باور کرد، واسه اونم قسم خوردی؟ 

منو یادت میاد یا نه؟ همون که عاشقش بودی...

چقدر راحت یکی دیگه جامو پرکرد به این زودی... 

حقیقت داره یا خوابه...

۷-

تمام ساعتهای روزمو کارم پر کرده. روزای اول می ترسیدم از پسش برنیام. گفتم کار کردن تا این ساعت بدون هیچ استراحتی یعنی خستگی. یعنی زندگی بدون تفریح.ولی حالا می بینم انگار این بهترین اتفاقیه که میشد بیفته !

همون ساعتی که صرف رفتن و برگشتن میشه به اندازه کافی می تونه فکرمو پر از خاطره هایی بکنه که دارم ازشون فرار می کنم و چند روزه دیگه میشه یک سال که... 

شاید اوایل به زبون می گفتم این تنهاییو ترجیح میدم ولی حالا واقعا خودم دارم به این باور رسیدم.اینجوری همه چی آرومه

 حتی تصور یه هیجان اذیتم می کنه. . .

خلاصه که الان زندگیم فقط داره توی کار خلاصه میشه و کار و کار  

 

 

صبح داشتم به این فکر میکردم که یه سری کلمه ها درست مثل یه سری بوها درست مثل یک سری صدا ها خاطره هایی را زنده  می کنن. 

 اینا اتفاق می افته هرچقدرم ازشون فرار کنی ...

کلمه هایی مثل ریحون بنفش و بوهایی مثل بوی عطر تو...

۶-

تو اوج ترافیک کاری یه دفعه یاد تو می افتم و اشک توی چشمام جمع میشه. 

واااااااااای که چقدر دلم برات تنگ شده  

ماه دیگه میشه یک سال ...

هنوزم باورم نمیشه 

باورم نمیشه 

دلم تنگ شده 

کاش میشد فقط یه لحظه صداتو بشنوم 

دلم تنگ شده واست 

تنگ 

....