تو که میگفتی اصلنم حساسیتت بد نیست!
پس چرا جا زدی؟!
خوب البته خوشحالم این تصمیمو گرفتی...
چون کم کم داشتم هوایی میشدم . خرم دیگه!
کلن از کار کردن روی خودم برای بیخیال شدن در این موارد، نتیجه خوبی معمولا نگرفتم!
خوشحالم که بازم شد جلوی احساسمو بگیرم!
و مرسی که مثل خیلی آدمای دیگه بی خبر نرفتی... همین خبر کوچولو هم جای تشکر داره
تو هم فرار کردی ازم! مثل همه اون آدمای گذشته
کلن من یه چیزی دارم که همه رو فراری میدم! چیه ؟نمیدونم :|
شاید به قول ... زیادی خوبم! و عجیبه که حتی یه ذره هم خورده شیشه تو وجودم نیست!
اینروزا نمیدونم به آدمایی مث من میگن ساده! یا عجیب یا ... به هر حال من اینم اگه میشد خودمو عوض کنم خیلی قبلتر واسه کسی که منو به خاطر همین صداقتم کنار گذاشت عوض میشدم...پس باید این شرایطو قبول کنم:|
به قول شاعر نشاط اصفهانی
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
شب که خورشید جهان تاب، نهان از نظر است
طی این مرحله با نور مهی باید کرد
مرسی از شعر قشنگتون
ولی ربطشو به این پست متوجه نشدم!